به گزارش سلام لردگان به نقل از گروه فرهنگي مشرقـ فيلم «به خاطر پونه»، سومين ساخت? هاتف عليمرداني از صبح چهارشنبه سوم مهر اکران عمومي شد و در مدت هشتاد روز به فروش 760 ميليوني در تهران رسيد. در اين فيلم فرهاد اصلاني و هانيه توسلي پس از فيلم زندگي خصوصي/ محمدحسين فرحبخش (1390) بار ديگر نقش يک زوج را بازي کردهاند.
*******
به خاطر پونه فيلم قابل توجهي است با فيلمنامهاي تقريباً تکراري اما با ساختاري جديد. هاتف عليمرداني پس از ساخت دو فيلم کودک، در سومين فيلمش به سراغ موضوعي جدي رفته است. او چندي پيش در مصاحبهاي گفته بود که موضوع فيلمش در خصوص اعتياد است اما به نظر ميرسد که اينطور نباشد. به خاطر پونه قص? شک مجيد است به خيانت همسرش پونه؛ شکي که بر خلاف ساير فيلمهاي سينماي ايران به برائت زن منتهي نميشود.
خلاصه داستان
مجيد (فرهاد اصلاني) يک راننده آژانس است. او در ابتداي فيلم از اردوگاه بازپروري معتادان ميگريزد و به خانه ميآيد. قسمتهايي از قصه به طور فلاشبک روايت ميشود. بعد از آنکه مجيد براي همسرش پونه (هانيه توسلي) کامپيوتري خريد، زنش از او اجازه ميخواهد تا براي آموزش فتوشاپ يک معلم خصوصي بگيرد. پونه از دوست خانوادگيشان حميد (علي افشينراد) درخواست کرد که معلم خوبي براي او پيدا کند و او فردي به نام سعيد بهراميان را معرفي کرد. سعيد روزها به خانه آنها ميآيد و مجيد آنها را تنها ميگذارد. کمکم مجيد به همسرش مشکوک ميشود که با سعيد سروسرّي دارد.
اکنون وقتي او از اردوگاه به خانه ميآيد زنش با تأخير درب را ميگشايد و لحظاتي بعد مجيد احساس ميکند که کسي از پنجره گريخت. همين موضوع باعث نزاع شديد آنها ميشود. پونه شوهرش را به دليل اعتيادش متوهّم ميشمارد. (فيلم دلايلي به نفع هر کدام از طرفين ارائه ميکند، هرچند که دو مورد دروغگويي پونه محرز است). در انتها معلوم ميشود که کارت ويزيت معلم کامپيوتر را خود پونه به حميد داده تا در حضور شوهرش آن کارت را به او پس دهد تا شک شوهر برانگيخته نشود.
در نهايت مجيد ميفهمد که سعيد (معلم کامپيوتر) همسايه خان? مادري پونه است. بعد از يک روز تعقيب و مراقبت، معلوم ميشود که سعيد بيست روز قبل به آلمان رفته است. لذا مجيد خوشحال با يک دسته گل به خانه برميگردد و در کمال تعجب، نام? خداحافظي همسرش را ميبيند. او مهريه ششصد سکهاي خود را بخشيده، اعلام ميکند که از دست شک و ترديدهاي او جانش به لب رسيده است. در يک نماي ثابت، داخل يک هواپيماي مسافربري را ميبينيم که مسافران براي پرواز آماده ميشوند. (در اين نما، پونه ديده نميشود).
مختصري درباره کارگردان
هاتف عليمرداني در سال 1355 در تهران متولد شد و در رشته نقاشي مدرک کارشناسي گرفت. دو فيلم نخست او، در موضوع فيلم کودک هستند: راز دشت تاران (1388) (نوشته و کارگرداني مشترک با محمد لطفعلي)، يک فراري از بگبو (1390) که فيلم فانتزي است. به خاطر پونه (1391)، سومين فيلم عليمرداني است. چهارمين ساخته او «مردن به وقت شهريور» نام دارد که در شهريور امسال در تهران فيلمبرداري شد و در همين روزها مراحل فني آن به پايان رسيد و به دفتر جشنواره فجر تحويل داده شد. در اين فيلم حميد فرخنژاد، هانيه توسلي و نازنين بياتي (بازيگر دربند) بازي کردهاند. عليمرداني فيلمنامه هر چهار فيلم را خودش نوشته است.
وقايع جشنواره فيلم فجر
فيلمبرداري به خاطر پونه که از مهر 1391 آغاز شده بود در موعد مقرر به پايان رسيد و فيلم در جشنواره سيويکم فيلم فجر نمايش داده شد، ولي نه در بخش مسابقه سينماي ايران بلکه در بخش فيلمهاي مهمان. شايد به خاطر پونه را بتوان بهترين فيلم بخش خارج از مسابقه جشنواره سيويکم فجر قلمداد کرد.
نقد و نظر
الف. شباهت قصه به خاطر پونه، شباهتهايي به فيلم پله آخر ساخت? علي مصفّا (1390) دارد. در هر دو فيلم ماجراي زني مطرح ميشود که به مردي که از سالها قبل ميشناختهاند تعلق خاطر پيدا کرده است، مردي در همسايگي خان? پدري. و عجيب اينکه روايت داستانيِ هر دو فيلم، غيرخطي است. در پل? آخر، شوهر آن زن که اکنون مرده است قصه را بازگو ميکند و در همان ابتدا تأکيد دارد که وقايع را به ترتيب زماني روايت نخواهد کرد (نگا.
نقدي بر «پل? آخر»/ روايت يک مرد مرده). در فيلم به خاطر پونه نيز روايت مجيد از ماجرا مغشوش است و اين روايت غيرخطي به دليل معتاد بودن مجيد به ماده مخدر شيشه و توهّمات ناشي از آن، قابل پذيرش است. اما به نظر ميرسد که هر دو فيلم اين روايت مغشوش را براي فرار از مميزيهاي شوراي پروانه ساخت انتخاب کردهاند. و جالبتر اينکه تا آنجا که بنده خبرگرفتهام، اعضاي اين شورا هنوز متوجه نشدهاند که اين دو فيلم موضوع خيانت زن در ازدواج را مطرح ميکنند.
ب. ايهام در قصه در فيلم به خاطر پونه مخاطب واضحاً نميفهمد که آيا قصه شک مجيد به پونه درست بوده است يا نه. ظاهراً جناب فيلمساز، داوري نهايي را بر عهد? مخاطب گذاشته است. اما در واقع اينطور نيست و کارگردان قصهاش را با اشاراتي به طور واضح روايت کرده است.
فيلم به خاطر پونه، ايهام دارد. قرائت اول آن است که زن گناهي ندارد و شک مجيد، بيمورد بوده است. (حميد، دوست خانوادگيشان نيز در نهايت همين را گفت و مجيد به همين سبب با دسته گل به خانه آمد). قرائت دوم اين است که بعد از رفتن سعيد به آلمان، پونه نيز مهريهاش را بخشيده شوهرش را ترک کرده است تا از پي او برود. واضحترين دليل در اين خصوص نماي آخر فيلم است که آماده شدن مسافران يک هواپيما قبل از پرواز را نشان ميدهد. پونه در اين نما ديده نميشود و کارگردان مانند تمام فيلم، ماجراهاي او را از چشم ما پنهان داشته است.
ج. نسخه جشنواره فجر و نسخه اکران جالب توجه اينکه نماي آخر فيلم که در هواپيما ميگذرد، در نسخهاي که در جشنواره فيلم فجر نمايش داده شد وجود نداشت. بنده با يکي از اعضاي سابق شوراي پروانه نمايش، در اين خصوص صحبت کردم و او خبر داد نسخهاي که بدواً به آن شورا ارائه شده بود حاوي سکانسي در آغاز فيلم بود که خروج پونه از ايران را واضحاً نشان ميداد. او ميگفت ما درخواست کرديم که اين سکانس حذف شود و پس از حذف، پروانه نمايش داده شد و فيلم به جشنواره فجر ارسال گشت. جالب توجه اينکه عکسي از اين سکانس نيز منتشر شده است.
به اين ترتيب ملاحظه ميشود که در نسخ? کنوني اکران، آنچه که بر شک مجيد صحّه ميگذارد همان نماي آخر است. نسخ? جشنواره که اين نما را نداشت از ايهام بيشتري برخوردار بود ولي باز هم ميشد مقصود فيلمساز را به فراست فهميد. راقم بعد از جشنواره فجر در نقد فيلمهاي پل? آخر و گذشته، اشاراتي به اين موضوع کرده بودم.
د. اظهار نظر کارگردان عليمرداني در مصاحبه با خبرگزاري برنا که شانزدهم مهر منتشر شد اينطور حکم کرده که فيلم به خاطر پونه، دربار? اعتياد است و نه خيانت زناشويي، «زيرا من معتقدم خيانت، زماني صورت ميگيرد که يک آدم همزمان با دو نفر باشد. اما در اين فيلم، پونه به هيچ عنوان با دو نفر نبود.»
بر خلاف آنچه کارگردان گفته، فيلم به خاطر پونه در موضوع خيانت زناشويي است. البته خيانت چندين مرتبه دارد، ابتدا از دل شروع ميشود و سپس به خيانت چشم ميرسد و بعد به مرتبههاي فاجعهآميز ديگر. خداوند تعالي در قرآن کريم تحذير فرموده که از خيانت چشم و دل بندگانش آگاه است: ?يَعْلَمُ خَائنَةَ الأعيُنِ و ما تُخفِى الصُّدور ـ غافر/ 19?. به ياد بياوريد که فيلم بيد مجنون (1383) ساخته مجيد مجيدي اصولاً در موضوع خيانت چشم بود.
لهذا به نظر ميرسد که جناب عليمرداني براي آنکه فيلمش مثلاً دچار مميزيهاي سال گذشت? حوزه هنري نشود و اعضاي شوراي نمايش هم مانع از پخش فيلم او نشوند، چنين سخني گفته است. او متأسفانه در ادام? مصاحبه، حتي از پونه حمايت کرده است: «هر کس ديگري هم جاي پونه (هانيه توسلي) بود شخص ديگري به جز مجيد را انتخاب ميکرد و چيزي که پونه در اين فيلم با آن دسته پنجه نرم ميکرد بيشتر طلاق عاطفي بود».
جناب عليمرداني با اين مصاحبه، عملاً فيلمش را تضييع کرده است. چون معتاد شدن شوهر اصلاً دليل موجهي براي خيانت و ترک زندگي زناشويي نيست. نميخواهم از صنف معتادان وطن حمايت کنم (بنده حتي از بوي سيگار هم به شدت متنفرم تا چه برسد به مواد مخدّر) بلکه مقصودم توجه دادن به دو چيز است:
ـ اول اينکه بايد پرسيد پس بيعت زناشويي چه ميشود؟ مگر زن و شوهر در قباله ازدواج تعهد کردهاند که فقط در مواقع رفاه و خوشي در کنار هم باشند و چون مصيبت و سختي رسيد يکديگر را ترک کنند؟!
ـ ثانياً بايد بررسي کرد چرا برخي از مردان آگاهانه به مواد مخدر روي ميآورند؟ بنده خودم تحقيق مختصري در اين موضوع کردهام و جوابي که گرفتم دور از انتظارم بود. خيلي از معتادان براي فرار از دردهاي روحياي که تحمل ميکنند به تخدير اين مواد پناه بردهاند تا عقل خودآگاهشان را براي مدتي تعطيل کنند. و يکي از علل اصليِ اين دردهاي روحي، وضعيت نشوز روزافزون زنان در خانواده است. يک معتاد برايم از خواهر فرارياش ميگفت که بعد از چند ماه به خانه برگشت و کمي بعد، او و دو برادرش به سبب رنج روحياي که از ناحيه اين خواهر متحمل ميشدند يک به يک معتاد شدند.
لهذا هيچ بعيد نيست که ماجراهايي برعکس آنچه در اين فيلم ديديم واقعيتر و فراوانتر باشد، يعني مردي براي فرار از شکهاي موجهي که به همسرش دارد به تخدير روي آورده باشد.
ه. تصويري از زنان عنانگسيخته به خاطر پونه گرچه موضوعي تکراري دارد اما فيلم قابل تأملي است، فيلمي که توانسته تا حدودي به بيقيديها و بياخلاقيهاي برخي زنان مدرن بپردازد، زناني که کار آنها در نهايت به خيانت و ترک زندگي زناشويي ختم ميشود. در روزگاري که طبق آمارهاي قوه قضائيه هشتاد درصد از دادخواستهاي طلاق را زنها ثبت ميکنند ساختن فيلمهايي که عملکرد زنان متجدد را نقد کند و تذکري براي ديگران باشد ضروري به نظر ميرسد، البته اگر مميزان وزارت ارشاد اجازه بدهند.
متأسفانه موضوع خيانت زن در ازدواج، از خطوط قرمز سينماي ايران محسوب ميشود در حاليکه موضوع خيانت مرد، اينطور نيست. لذا سينما و تلويزيون ما فرصت خوبي براي فمينيستهاي افراطي به وجود آورده تا فيلمهايي عليه مردان بسازند و فرياد مظلوميت و ننه من غريبم سر دهند. در حاليکه واقعاً نقض پيمان زناشويي، خروج از خانواده و ثبتکنند? دادخواستهاي طلاق همانطور که گفتيم تا هشتاد درصد بر عهده نسوان است. اين وضعيت باعث شده که زنان فمينيست خود را در حاشيه امن قرار دهند و هيچ وقت نشود از آنها انتقاد کرد. شرايط به گونهاي شده که ديگر نميتوان برخي آيات قرآن که از حقوق اعطايي خداوند به مردان سخن ميگويد قرائت کرد بدون اينکه به خشونت و زنستيزي متهم شد! و در اين روزگار، هستند کساني که آيات قرآن را متحجرانه ميدانند و کفريات فمينيسم و قي کردههاي غربيها را به قيمت طلا ميخرند.
شوراي پروانه ساخت و موضوع خيانت زناشويي
چرا خيانت زن در ازدواج، جزو خطوط قرمز وزارت ارشاد در دولتهاي مختلف بوده است؟ آيا اين ممنوعيت به دين اسلام باز ميگردد يا در سليق? شخصيِ اعضاي شوراي تصويب فيلمنامه منحصر ميشود؟
راقم در اين خصوص، تحقيق مختصري به عمل آوردم و با دو نفر از اعضاي سابق و کنوني شوراي پروانه ساخت صحبت کردم. هر دو نفر ميگفتند قانوني نداريم که موضوع خيانت زن در ازدواج را در فيلمها منع کرده باشد لکن اين از موارد حساسيت برانگيز است و ما اصولاً چنين فيلمنامههايي را رد ميکنيم. يکي از اين دو نفر تأکيد داشت که چيزي به نام خيانت مرد وجود ندارد و بايد نام «ازدواج مجدد» بر آن گذاشت در حاليکه خيانت زن عملاً نميتواند قانوني و شرعي شود. وقتي اشاره قرآن را از خيانت همسر عزيز مصر (زليخا) يادآور شدم، ايشان تأکيد کرد که رويکرد کارگردان در اين خصوص بسيار مهم است و اگر فيلمسازي پيدا شود که قصد تحذير و تنبيه مخاطب را داشته باشد و اين براي ما محرز گردد حتماً به او مجوز خواهيم داد. ايشان البته به خاطر نميآورد که چنين مجوزي تاکنون به فيلمسازي داده شده باشد. فرد دوم نيز تأکيد ميکرد که چون فيلم و سريالهاي شبکههاي ماهوارهاي با نشان دادن خيانت زنان آن را به نحوي تبليغ ميکند لهذا ما به جدّ با آن مخالف بودهايم. (بنده البته از اين موضوع تصور واضحي ندارم چون نه ماهواره داشتهام و نه فرصت تماشاي آن را دارم).

و اما بعد...
به نظر ما استدلالات اين دو فرد محترم در شوراي پروانه ساخت، چندان متقن و کامل نيست هرچند که در خيرخواهي آنها نميتوان ترديد کرد. نتيجه اين رويکرد، آن است که فيلمهاي بسياري در موضوع خيانت مردان ساخته شده که برخي از آنها از منظر فمينيستهايي به شدت افراطي همچون تهمينه ميلاني بوده است که عملاً به دشمني با جنس مرد کمر بستهاند، جنسي که البته شامل هم? پيامبران خدا ميشود. براي نمونه، به اين موارد توجه کنيد: سريال معصوميت از دست رفته/ داوود ميرباقري (1381)، فيلمهاي زن زيادي (1383) و تسويه حساب (1388) هر دو از ساختههاي ميلاني، بيد مجنون/ مجيد مجيدي (1383)، سوت پايان/ نيکي کريمي (1389)، من همسرش هستم/ مصطفي شايسته (1390)، برف روي کاجها/ پيمان معادي (1390)، من مادر هستم/ فريدون جيراني (1391). هم? اين فيلمها، به نحوي به خيانت مرد در زندگي زناشويي ميپردازند و حتي امکان ازدواج دوم (دائم يا موقت) مرد را هم بررسي نميکنند.

اما از ديگر سو، موضوع خيانت زنان به هر نحو در سينما و تلويزيون ايران ممنوع بوده است و اين را حتي خواجه حافظ شيرازي هم ميداند. لهذا هر گاه که ما در سريال يا فيلمي به خيانت زن مظنون ميشويم برايمان خيلي واضح است که در انتهاي فيلم، حکم برائت او صادر خواهد شد. به نمونهاي از اين فيلمها توجه کنيد: قرمز/ فريدون جيراني (1377) با بازي هديه تهراني، شهر زيبا/ اصغر فرهادي (1382) با بازي ترانه عليدوستي، به آهستگي/ مازيار ميري (1384) با بازي نيلوفر خوشخلق، سريال مرگ تدريجي يک رؤيا/ فريدون جيراني (1385) با بازي ساميه لک، من همسرش هستم/ مصطفي شايسته (1390) با بازي نيکي کريمي، پل چوبي/ مهدي کرمپور (1390) با بازي مهناز افشار، زندگي خصوصي آقا و خانم ميم/ روحالله حجازي (1390) با بازي مهتاب کرامتي.
اين رويکرد وزارت ارشاد، چند نتيج? منفي در پي دارد:
1. نتيجه سينمايي: فيلمهايي که به نحوي به موضوع خيانت زن ميپردازند از درام کافي برخوردار نيستند. زيرا مخاطب از ابتداي سوء ظن به زن، ميداند که او در انتها تبرئه خواهد شد. لذا عموم مخاطبان به تماشاي اين قبيل فيلمها نخواهند نشست.
2. نتيجه اجتماعي: يکي از علل ساخت و نمايش فيلم، شرکت جستن در تجربيات خوب يا بد ديگران است. اما گوئيا که مخاطب ايراني حق ندارد عاقبت زنان خائن را بر پرده سينما ببيند مبادا که از آن الهام بگيرد. از اين ماجرا شايد بتوان چنين نتيجه گرفت که چنين موضوعاتي در جامعه ما وجود ندارند، که إن شاء الله به زودي همينطور بشود.
3. نتيجه ديني: همه زنها به بهشت ميروند و مردها به جهنم. چون بهشت زير پاي مادران است و مردان هم مدام در فکر بوالهوسي!! بايد جواب گفت که آيا شما يک مادر حقيقي را که خود را فداي خانواده و فرزندش کند در کدام فيلم يا سريال ديدهايد؟ تصور بوالهوسي مردان نهايت حماقت کساني را نشان ميدهد که به جاي کمي تعمق در شخصيتپردازي به سطحيترين چيزها براي تحميق تماشاگر بسنده ميکنند.
البته از نظر نبايد دور داشت که در اين سالهاي بعد از انقلاب فيلمهايي درباره خيانتِ همراه با ترک زندگ زناشويي، ساخته شده است که از آن ميان ميتوان به اين فيلمها اشاره کرد: هامون/ داريوش مهرجويي (1367) با بازي بيتا فرهي، شب يلدا/ کيومرث پوراحمد (1380) با بازي الهام چرخنده.
خيانت زن از منظر اسلام
مدافعان رويکرد کنوني احتمالاً خواهند گفت که تفاوت زن و مرد در موضوع خيانت اين است که ازدواج همزمان يک مرد با دو زن، ميتواند قانوني و شرعي شود ولي در خصوص زن اينطور نيست. ما اين را ميدانيم ولي بايد توجه کرد که برهان شارع مقدس در نهي از ازدواج همزمانِ يک زن با دو مرد، عمدتاً در دو چيز است:
1. خلقت خاص زن، که حامل نطفه و جنين است و عدم رعايت اين موضوع باعث گم شدن نسبِ اطفال خواهد شد. مضافاً که روح زنانگي زن با چند همسري در تضاد است.
2. مرد در قانون شرع، قيّم زن است و زن به دليل دريافت نفقه و مهريه بايد از او اطاعت کند (نساء/ 34).
1 و چون يک شخص نميتواند همزمان تحت قيمومت دو نفر باشد لذا چند همسري زنان عملاً غيرممکن است.
2در جواب اين آقايان که در شوراي پروانه ساخت حضور دارند بايد گفت که قرآن از خيانت همسر عزيز مصر (زليخا) خبر داده است لکن اين موضوع را به نحوي بازگو کرده که بدآموزي ندارد. گرچه خيانت مذکور عملاً به وقوع نپيوست لکن زليخا براي اين ماجرا سنگ تمام گذاشته بود. با توجه به آنچه گفته شد، به نظر ميرسد که نفي و نهي بالتّمام فيلمهايي که به موضوع خيانت زن در ازدواج ميپردازند عملاً صحيح نباشد. عموم مخاطبان سينما به اين اندرزها نياز دارند و سينماگران هم البته نبايد اين موضوع را دستمايه تجارت کنند.
پانوشتها:
1 . توضيحاً اينکه مثال مرد در خانواده، همچون مدير يک مدرسه است که ميتواند به سبب نياز و درايت خود مديريتش را به مدرسهاي ديگر نيز تعميم دهد. در عوض، زن همچون ناظم مدرسه است که نميتواند همزمان در دو مدرسه کار کند. در زندگي زناشويي، يک زن، عملاً اوقات 24 ساعت و مادام العمر خود را در قبال? ازدواج به شوهر و خانوادهاش پيشکش کرده و در قبال آن مهريه گرفته است. و اصولاً به همين دليل است که او نميتواند بدون اذن شوهرش از منزل خارج شود يا به کار ديگري اشتغال ورزد.
2 . اگر به دو مورد فوق دقت شود خواهيم ديد که مورد نخست تکويني و مورد دوم تشريعي است. ممکن است زني به قانون خدا (مورد دوم) گردن ننهد و مطيع شوهرش نباشد اما نخواهد توانست خلقت خداوند خالق حکيم را تغيير بدهد (مورد اول). لذا بهتر است به حق و حقيقت خاضع شود.